پرش به محتوا

تفسیر به رأی

علم تفسیر
تفسیرهای مهم
شیعیتفسیر ابو الجارودتفسیر قمیکتاب التفسیر (عیاشی)تفسیر التبیانتفسیر مجمع البیانتفسیر الصافیتفسیر المیزان
سنیتفسیر جامع البيان (طبری)المحرر الوجیز (ابن عطیه)تفسیر الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)تفسیر جلالین (سیوطی)
گرایش‌های تفسیری
تفسیر تطبیقیتفسیر علمیتفسیر عصریتفسیر تاریخیتفسیر فلسفیتفسیر کلامیتفسیر عرفانیتفسیر ادبیتفسیر فقهی
روش‌های تفسیری
تفسیر قرآن به قرآنتفسیر رواییتفسیر اجتهادی
شیوه‌های نگارش تفسیر
تفسیر ترتیبیتفسیر موضوعی
اصطلاحات علم تفسیر
اسباب نزولناسخ و منسوخمحکم و متشابهاعجاز قرآنجری و انطباقمکی و مدنی


تفسیر به رأی روشی در تفسیر قرآن است که مبتنی بر دیدگاه‌ها و باورهای شخصی مفسر، و بدون توجه به دلایل عقلی و نقلی انجام می‌شود. در احادیث معصومان، تفسیر به رأی نکوهش شده و عواقب سنگینی چون آتش جهنم برای کسی که تفسیر به رأی می‌کند بیان شده است.

براساس تحقیقات تاریخی، روایات مربوط به نهی از تفسیر به رأی، عمدتاً در قرن دوم هجری شکل گرفته‌اند، و از این رو، گفته شده که نمی‌توان به‌طور قطعی اثبات کرد که نهی از تفسیر به رأی در زمان پیامبر اسلام(ص) نیز وجود داشته است.

تفسیر به رأی با تفسیر اجتهادی تفاوت اساسی دارد، چرا که تفسیر اجتهادی با استفاده از منابع مختلف، دلایل معتبر و عقل انجام می‌شود، ولی تفسیر به رأی تنها براساس نظر شخصی و بدون دلیل است.

از دیدگاه مفسرانی چون علامه طباطبایی، نهی از تفسیر به رأی، ناظر به تفسیرهای سطحی، سلیقه‌ای و بدون دلیل است. از سوی دیگر، دلایلی برای جواز تفسیر به رأی ذکر شده؛ از جمله دعوت قرآن به تَدبُّر، جواز اجتهاد و عمل صحابه. در مقابل، مخالفان می‌گویند تفسیر بدون تکیه بر منابع معتبر ممنوع است و اختلافات صحابه ناشی از تفاوت در دریافت یا فهم اخبار بوده، نه تفسیر بر اساس رأی شخصی.

تعریف و جایگاه

تفسیر به رأی، به گفته فیض کاشانی، تفسیری بدون توجه به معنای ظاهری آیات است که مفسر، قرآن را براساس نظر و خواستهٔ خود، طوری تفسیر کند که اگر آن خواسته را نداشت، هرگز به چنین تفسیری نمی‌رسید.[۱]

علامه طباطبایی، مفسر شیعه در قرن چهاردهم شمسی، معتقد است که نهی پیامبر اسلام(ص)[۲] از «تفسیر به رأی»، ناظر به تفسیر قرآن بر پایه سلیقه شخصی و بدون اتکا به منابع معتبر است، نه تفسیر بر پایه اجتهاد علمی. به گفته طباطبایی، این نهی با تدبر در قرآن و عرضه روایات بر آن، که در خود قرآن و روایات مورد تأکید قرار گرفته، منافاتی ندارد؛ بلکه منظور از نهی، پرهیز از تفسیر سطحی و خودسرانه است، نه کوشش علمی بر پایه قواعد زبان.[۳]

به باور سید ابوالقاسم خویی (درگذشتهٔ ۱۳۷۱ش)، در کتاب البیان، اگر کسی به ظاهر آیات قرآن عمل کند، اما تخصیص‌های بیان‌شده از سوی ائمه(ع) را نادیده بگیرد، گرفتار تفسیر به رأی شده است.[۴] مطهری از مفسران قرآن تفسیر به رأی را خیانت و ملعبه برشمرده و آن را غیر از تفسیر با تدبر و تفکر دانسته است. [۵] وی از اصولیون نقل کرده که معنای تفسیر به رأیی که نهی شده این نیست که مردم حق ندارند با فکر و نظر خود معنی قرآن را بفهمند، بلکه مقصود این است که قرآن را براساس میل و هوای نفس و مغرضانه نباید تفسیر کرد.[۶]خود قرآن تصریح می‌کند و فرمان می‌دهد که مردم در آن «تدبر» کنند و فکر خود را در معانی بلند قرآن به پرواز درآورند، پس مردم حق دارند که مستقیماً معانی آیات قرآنیه را در حدود توانایی به دست آورند و عمل نمایند.[۷] به گفته عبدالله جوادی آملی، نویسنده تفسیر تسنیم، هر تفسیری که برخلاف اصول علمی و عقلی یا ناسازگار با فضیلت‌های اخلاقی باشد، تفسیر به رأی محسوب می‌شود.[۸]

اصطلاح «تفسیر به رأی» در قرآن نیامده است[۹] و تنها آیه‌ای که در این زمینه از آن یاد شده، آیه ۷ سوره آل‌عمران است که از نظر برخی قرآن‌پژوهان[۱۰] فقط به برخی از مصادیق تفسیر به رأی اشاره دارد.[۱۱] مفسرانی چون محمد بن مسعود عیاشی (قرن چهارم هجری قمری)،[۱۲] شیخ طوسی (قرن پنجم هجری قمری)[۱۳] و فیض کاشانی (قرن یازدهم هجری قمری)،[۱۴] در بخش‌هایی از کتاب‌های خود به نهی از تفسیر به رأی پرداخته‌اند.

در پاره‌ای کتاب‌های روایی شیعه[۱۵] و اهل‌سنت[۱۶] به‌صراحت از «تفسیر به رأی» نهی شده، و براساس این روایات، تفسیر قرآن بر پایه‌ رأی شخصی نه‌تنها نشانه‌ بی‌ایمانی و دروغ بستن به خداست، بلکه انجام‌دهنده‌ آن مستحق آتش دوزخ است.[۱۷] تفسیر به رأی در کتاب‌های اصول فقه نیز در بخش حجیت ظواهر قرآن مورد بررسی قرار گرفته است.[۱۸]


پیشینه روایات تفسیر به رأی

علی آهنگ، پژوهشگر تفسیر و علوم قرآن، با تحلیل تاریخی گزارش‌های روایی و تفسیری روایت‌های نهی از تفسیر به رأی که به پیامبر(ص) نسبت داده شده‌، نتیجه می‌گیرد که محدثان شیعه از زمان امام صادق(ع) به بعد، به‌دلیل دیدگاه حدیث‌محوری خود، در مقابل اصحاب رأی و قیاس قرار گرفتند و به‌شدت با تفسیر به رأی مبارزه و مخالفت کردند. بر این اساس، آن دسته از روایات شیعه که حرمت تفسیر به رأی را به صورت حدیث قدسی بیان می‌کنند، عمدتاً در اواخر قرن دوم هجری پدید آمده‌اند.[۱۹]

بنابر پژوهش آهنگ، در منابع اهل‌سنت نیز، روایت‌های نهی از تفسیر به رأی که به پیامبر(ص) نسبت داده شده‌، بیشتر در قرن دوم هجری و در دوره نزاع میان اصحاب رأی و اصحاب حدیث شکل گرفته‌اند و این نهی در قرن اول هجری وجود نداشته است. بنابراین، نمی‌توان موضع پیامبر(ص) را نسبت به تفسیر به رأی به‌طور قطعی کشف کرد و در سده نخست هجری وجود انگاره‌ای به نام «تفسیر به رأی» و حرمت آن قابل اثبات نیست.[۲۰]

فرق تفسیر به رأی با تفسیر عقلی و اجتهادی

گفته شده که تفسیر عقلی و تفسیر اجتهادی، تفاوت‌های مهمی با تفسیر به رأی دارند؛ در تفسیر به رأی، مفسر بدون توجه به دلایل عقلی و نقلی، و تنها بر اساس سلیقه یا نظر شخصی خود به سراغ آیات می‌رود. در حالی که در تفسیر عقلی، تلاش می‌شود با استفاده از دلایل روشن عقلی و قرائن معتبر، معنای آیات به‌درستی فهمیده شود. تفسیر اجتهادی هم اگر بر پایه همین دلایل معتبر باشد، پذیرفته است، اما اگر بدون توجه به این منابع انجام شود، در حقیقت همان تفسیر به رأی خواهد بود.[۲۱]

دلایل مخالفان تفسیر به رأی

مهمترین دلایل مخالفان تفسیر به رأی، روایات متعددی است که در منابع حدیثی شیعه[۲۲] و اهل‌سنت[۲۳] وجود دارد و در آن‌ها به صراحت از تفسیر به رأی نهی شده است.

سید ابوالقاسم خویی،[۲۴] سید محمدباقر حکیم (درگذشتهٔ ۱۳۸۲ش)[۲۵] و عباسعلی عمید زنجانی (درگذشتهٔ ۱۳۹۰ش)[۲۶] این احادیث را متواتر دانسته‌اند.

مضامین ذکر شده در این روایات عبارتند از: محکوم دانستن و مذمت تفسیر به رأی، بی‌ایمان بودن چنین مفسری و مجازات او با آتش جهنم،[۲۷] اطلاق ناآگاهانه، دروغ،[۲۸] و گمراه‌کننده بودن، به این نوع تفسیر.[۲۹] در روایات دیگری گفته شده که حتی اگر نتیجه آن صحیح باشد، باز هم محکوم است.[۳۰]

علاوه‌بر این، آنها با استناد به آیاتی از قرآن نظیر آیه ۳۳ سوره اعراف «قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ» معتقدند تفسیر به رأی سخنی غیرعلمی است و نسبت دادن سخنان غیرعلمی به خدا در این گونه آیات حرام دانسته شده است.[۳۱]

دلایل موافقان تفسیر به رأی

موافقان تفسیر به رأی به آیاتی مانند آیه ۸۲ سوره نساء (أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا) استناد کرده‌اند و گفته‌اند دعوت قرآن به تدبر نشان‌دهنده جواز تفسیر با عقل و فهم بشر است.[۳۲] در پاسخ، گفته شده که تدبر در قرآن جایز است، اما تفسیر به رأی، یعنی اظهارنظر بدون مراجعه به دلایل عقلی و نقلی، و این نوع تفسیر ممنوع است.[۳۳]

همچنین گفته شده که اگر تفسیر به رأی کاملاً ممنوع باشد، اجتهاد نیز بی‌معنا خواهد بود و بسیاری از احکام تعطیل می‌شود، در حالی‌که مجتهد باید از قرآن استنباط کند.[۳۴] در پاسخ گفته شده که تفسیر به رأی، اجتهاد بدون دلیل، و ممنوع است؛ اما اجتهاد مبتنی بر دلایل عقلی و نقلی مجاز و پذیرفته است.[۳۵]

برخی موافقان تفسیر به رأی، به عمل صحابه استناد کرده‌اند و گفته‌اند آنان گاه با اجتهاد خود قرآن را تفسیر می‌کردند.[۳۶] در پاسخ گفته شده که اختلاف صحابه در تفسیر، لزوماً ناشی از رأی شخصی نبود، بلکه می‌تواند ناشی از تفاوت در دریافت احادیث یا برداشت‌های مختلف از آن‌ احادیث باشد، و چون عصمت برای صحابه ثابت نیست، عمل آنان نمی‌تواند مجوز تفسیر به رأی باشد.[۳۷]

مواردی از تفسیر به رأی

به گفته عمید زنجانی، بسیاری از متکلمان -نظیر فخر رازی- و فلاسفه -مانند اِخوان الصّفا- و عرفا و صوفیه -همچون قُشیری-، ناخواسته به ورطهٔ «تفسیر به رأی» افتاده‌اند.[۳۸]

بر این اساس، فخر رازی در تفسیر آیه ۶ سوره بقره (إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ)، می‌نویسد که این آیه بر جواز تکلیف به محال دارد، زیرا با فرض کفر و علم خدا به کفر، امر به ایمان محال است و در آیه به این محال مسلم امر شده است.[۳۹] اخوان‌ الصفا و برخی دیگر از فلاسفه، کلمهٔ «ثَمَانِيَة» را در آیه ۱۷ سوره الحاقه (وَالْمَلَكُ عَلَىٰ أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ) به افلاک هشت‌گانهٔ بطلمیوسی تفسیر می‌کردند و آیاتِ بهشت و جهنم را بیان رمزی و اشاره‌ای از نتایج روحانی و معنوی اعمال انسان می‌دانستند.[۴۰] قُشیری، آیه ۱۵ سوره روم (فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ) را به سَماع صوفیه تفسیر می‌کند.[۴۱]

ناصر مکارم شیرازی (زادهٔ ۱۳۰۵ش) در کتاب تفسیر بر رأی و هرج و مرج ادبی، نمونه‌هایی از تفسیر به رأی در دوره معاصر را بیان می‌کند که در دفاع از کمونیسم صورت گرفته است؛ به‌عنوان نمونه، در تفسیر آیه ۴ سوره ناس (مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ) گفته‌اند: «از شر افسونِ نظامِ افزونگرِ خودناپیدا.» در این تفسیر، وسوسه‌گر به نظام سرمایه‌داریِ افسونگر محدود شده و جنّ به معنای ناپیدا بودن فعالیت‌های نظام سرمایه‌داری تعبیر شده است.[۴۲]

پانویس

  1. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۹-۳۵.
  2. ابن‌ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۰۴.
  3. علامه طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۳، ص۷۶.
  4. خویی، البیان فی تفسیر القرآن، دار الزهراء، ص۲۶۹.
  5. مطهری، یادداشتها، ج۸، ص۳۵۸.
  6. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۸ش،ج۲۰، ص۴۰.
  7. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۸ش،ج۲۰، ص۴۰.
  8. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۱۷۵.
  9. شاکر، تفسیر، تاریخ روش‌ها و رویکردها، ۱۳۹۶ش، ج۳، ص۴۷۴.
  10. حکیم، علوم القرآن، ۱۴۱۷ق، ص۲۳۲.
  11. شاکر، تفسیر، تاریخ روش‌ها و رویکردها، ۱۳۹۶ش، ج۳، ص۴۷۴.
  12. عیاشی، تفسیر العیّاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۱۷.
  13. شیخ طوسی، التبیان، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ض۴.
  14. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۹-۳۵.
  15. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۱۰۷؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق‏، ج۱، ص۶۲؛ شیخ صدوق، التوحید، ۱۴۱۶ق، ص۹۱؛ شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۵۵؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۲۷، ص۲۰۵-۱۹۰.
  16. ابن‌ابی‌شیبه، المصنف فی الاحادیث والأخبار، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۱۳۶؛ نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۷، ص۲۸۵؛ ترمذی، سنن الترمذی، ۱۳۹۵ق، ج۵، ص۲۰۰.
  17. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۲ق، ج۲۷، ص۱۹۰.
  18. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۳۰ق، ج۲، ض۲۹۳-۲۹۲؛ شیخ انصاری، فرائد الأصول، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۲.
  19. آهنگ، «تفسیر به رأی از مفهومی ساده تا انگاره‌ای فراگیر: نقد و بررسی دیدگاه مشهور»، ص۲۳-۷.
  20. آهنگ، «تفسیر به رأی از مفهومی ساده تا انگاره‌ای فراگیر: نقد و بررسی دیدگاه مشهور»، ص۲۳-۷.
  21. رضایی اصفهانی، درسنامه روش‌ها و گرایش‌های تفسیری قرآن، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۶.
  22. ابن‌ابی‌جمهور، عوالی اللئالی، ۱۴۰۳، ج۱، ص۱۷۴؛ ج۴، ص۱۰۴؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۰۷.
  23. ابن‌ابی‌شیبه، المصنف فی الاحادیث و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۱۳۶؛ نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۷، ص۲۸۵؛ ترمذی، سنن الترمذی، ۱۳۹۵ق، ج۵، ص۲۰۰.
  24. خویی، البیان فی تفسیر القرآن، دار الزهراء، ص۲۶۷.
  25. حکیم، علوم القرآن، ۱۴۱۷ق، ص۲۳۳.
  26. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۲۲۱.
  27. ابن‌ابی‌جمهور، عوالی اللئالی، ۱۴۰۳، ج۱، ص۱۷۴؛ ج۴، ص۱۰۴؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۰۷.
  28. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۲۷، ص۱۹۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۱۰۷.
  29. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۱.
  30. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۲۷، ص۲۰۲ و ۲۰۵.
  31. عک، اصول التفسیر و قواعده، ۱۴۲۸ق، ص۱۶۸.
  32. عک، اصول التفسیر و قواعده، ۱۴۲۸ق، ص۱۶۹.
  33. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۹۰.
  34. عک، اصول التفسیر و قواعده، ۱۴۲۸ق، ص۱۶۹؛ رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۹۱.
  35. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۹۱.
  36. عک، اصول التفسیر و قواعده، ۱۴۲۸ق، ص۱۷۰.
  37. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۹۲-۲۹۱.
  38. عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۱.
  39. عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۱.
  40. عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۱.
  41. عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۱.
  42. مکارم شیرازی، تفسیر بر رأی و هرج و مرج ادبی، ۱۳۸۸ش، ص۵۰-۴۹.

منابع

  • آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایة الأصول، تصحیح عباسعلی زارعی سبزواری، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۳۰ق.
  • آهنگ، علی، «تفسیر به رأی از مفهومی ساده تا انگاره‌ای فراگیر: نقد و بررسی دیدگاه مشهور»، در پژوهش‌نامه نقد آراء تفسیری، سال پنجم، شماره دوم، زمستان ۱۴۰۳ش.
  • ابن‌ابی‌جمهور، محمد بن زین‌الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، تحقیق مجتبی عراقی، قم، مؤسسه سیدالشهداء(ع)، ۱۴۰۳ق.
  • ابن‌ابی‌شیبه، عبدالله بن محمد، المصنف فی الأحادیث والأخبار، تصحیح کمال یوسف الحوت، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۰۹ق.
  • ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق احمد محمد شاکر، مصر، شرکة مکتبة ومطبعة مصطفی الیاس الحلبی، ۱۳۹۵ق.
  • جوادی آملی، عبدالله، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۹ش.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، تحقیق و تصحیح گروه پژوهش مؤسسه آل‌البیت، قم، مؤسسه آل‌البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حکیم، سید محمدباقر، علوم القرآن، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، نشر دار الزهراء، بی‌تا.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، درسنامه روش‌ها و گرایش‌های تفسیری قرآن، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۲ش.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، منطق تفسیر قرآن، قم، نشر جامعة المصطفی العالمیة، ۱۳۸۷ش.
  • شاکر، محمدکاظم، تفسیر، تاریخ، روش‌ها و رویکردها، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۶ش.
  • شیخ انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، قم، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ نهم، ۱۴۲۸.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، التوحید، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، نشر جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون أخبار الرضا(ع)، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۴ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تصحیح احمد حبیب عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • عک، خالد عبدالرحمن، اصول التفسیر و قواعده، بیروت، دار النفائس، ۱۴۲۸ق.
  • علامه طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ سوم، ۱۳۹۳ق.
  • عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روش‌های تفسير قرآن، تهران، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۷ش.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، المطبعة العلمیة، ۱۳۸۰ق.
  • فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، قم، مؤسسه الهادی(ع)، ۱۴۱۶ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق‏.
  • مجلسی، محمدباقر، بِحارُ الاَنوارِ الجامعةُ لِدُرَرِ اَخبارِ الاَئمةِ الاَطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر بر رأی و هرج و مرج ادبی، قم، نسل جوان، ۱۳۸۸ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ناشر صدار،۱۳۸۸ش. بی جا.
  • نسائی، احمد بن علی، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان بندازی، بیروت، منشورات محمدعلی بیضون، ۱۴۱۱ق.

پیوند به بیرون